دلم قصه تنهاییش راباغزلهاى بهارمی خواهد.
سکوت سردتنهایى زرقص طوفان مى خواهد
دل خسته ام زسرماى تنهایى آهنگ خالى مى خواهد
بهارى کن خزانم راکه شعرتنهاییم تمامى مى خواهد
خزانم رادرپى بن بست رها کن ،
به دیوارى به هرچه که بهارت مى خواهد
فقط بامن بگواین قصه راازپوپک تنهایى-
پونه-خزان-بهار,هرچه که دلت مى خواهد
به خزان افسرده ام ز بهاربیزارم-
آهو-اشک-خزان-همه بهارمى خواهد
دلم دفترى مى خواهدویک صحفه انشاء-
به خط پاییزى که بهارش مى خواند
شعرهاى ته باغ افتاده ازدیوارزرد -
بازى بادشخ شخ انهابهارمى خواهد
شبهاى سردمیلرزدوبرگهاى خشک-
حاصل خزان به کف حیاط خانه مى خواهد
یاجلىقه کهنه اى از,آه-حسرت-تنهایى-
لم دادن به زیرسایه هاکومه مى خواهد
""س.اعظامى""
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.