بی هم
- شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۳۷ ق.ظ
ای پدرم ای مادرم آی آدماروزی بی هم میشویم
ازخواهری تابرادری ازخانه ای آهسته کم میشویم
میادروزی که با چشمان تنها گریان هم میشویم
گفته باشم بابای من،ماازجمع شما کم میشویم
مادرم به قربانت روم،بچکان اشکت که نم میشویم
خواهرم مات ومبهوت رفت، تاکه دوست سم میشویم
خانه درپی اتاق خالیم نشست ومشتی سم بخورد
بگفتاخواهرم که نادان گشت زدست خانه سم بخورد
چارقدپاره مادرم درجهت بادباشاخه ای لم میخورد
گیسوان برش خورده دربقچه باقیچی غم میخورد
همچوپدرم متحیر به زیرتابوت صورتش دم میخورد
انگارکه اتفاقی همچوبه مرگ ارگ بم میخورد
"سعیداعظامی"
ازخواهری تابرادری ازخانه ای آهسته کم میشویم
میادروزی که با چشمان تنها گریان هم میشویم
گفته باشم بابای من،ماازجمع شما کم میشویم
مادرم به قربانت روم،بچکان اشکت که نم میشویم
خواهرم مات ومبهوت رفت، تاکه دوست سم میشویم
خانه درپی اتاق خالیم نشست ومشتی سم بخورد
بگفتاخواهرم که نادان گشت زدست خانه سم بخورد
چارقدپاره مادرم درجهت بادباشاخه ای لم میخورد
گیسوان برش خورده دربقچه باقیچی غم میخورد
همچوپدرم متحیر به زیرتابوت صورتش دم میخورد
انگارکه اتفاقی همچوبه مرگ ارگ بم میخورد
"سعیداعظامی"
- ۹۵/۰۴/۰۵
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.