نگارا
- جمعه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۵:۵۴ ب.ظ
نگارا چه شد، این همه خوبان خاک شد
عصر مردی و خاطره ز دوران پاک شد
به ساغر می هم دهم، باز کمر می گیرد
خم ز درد خویش و دستیاران کلاک شد
چو تا انگشت ارجان رو به بهبهان بود
حلقه باید کرد تا نگین ارجان پلاک شد
بازکنید سینه شهر کین درد شدید است
هر که زاین درد بمیرد،درمان افلاک شد
در این دایره گیج دنبال چه میگردی
کین سهراب ز رزم میدان چالاک شد
صدف دیدی؟ گر به دریا رفته باشی
همان ساحل که شنا را ز مرجان ملاک شد
قلبم از علاقه جویی گفت خورزومار
حرف آخر بود،قلبم همچنان صدچاک شد
به بنگاه عمر خود گر میتوانی سر بزن
گر در خریدی بفروش،کین دکان املاک شد
در مسیر شهر عشق باغ لیمویی زیاد
هر که ندارد عشق، اسیر پادگان راک شد
شهر ما شهره چاقو و زنجیر بود مگر
کین آریو برزن چنین پاسبان بی باک شد
باغ ما انگور ده ساله دارد،ساقی کجایی
کین نهالستان می خزان ساقیان تاک شد
ناخن از فروانی غم به صورت میزنم
باشد کین اسارت همان زندان غمناک شد
بیهوده گویی مرا ببخش گر نا امیدی
ازین بهتر راست و دروغم ز نسیان لاک شد
#سعیداعظامی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.