امضاء
- دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ق.ظ
میدهم یک دفتری ازخاطراتم درنگاهت پرکنند
میدهم قول شرف اشکام جان فنجانت ترکنند
میدهم جان تاکه بینی، اشک رااز چشمانت سرکنند
غم وغصه وخاطرات کهنه را،میدهم از سربه درکنند
میگویم امشب یک نفرمنقددفترخاطراتم راواکند
بگویم چندنکته سخن ناگفته رادر میانش جاکنند
می نویسم تاکه خواندی بغض را درچشمانت باکنند
می نویسم آزمون سرگذشتت زاین صحفه رالاکنند
نوشته ام دردفترم این سبک من ابقاء شود
هرشاعری درقالبی باسبک من انشاء شود
نوشته ام چندبندی خط تاکه سطرآخر املاء شود
به لطف شاعران شعرنودفترسبک ما امضاءشود
"سعیداعظامی"
میدهم قول شرف اشکام جان فنجانت ترکنند
میدهم جان تاکه بینی، اشک رااز چشمانت سرکنند
غم وغصه وخاطرات کهنه را،میدهم از سربه درکنند
میگویم امشب یک نفرمنقددفترخاطراتم راواکند
بگویم چندنکته سخن ناگفته رادر میانش جاکنند
می نویسم تاکه خواندی بغض را درچشمانت باکنند
می نویسم آزمون سرگذشتت زاین صحفه رالاکنند
نوشته ام دردفترم این سبک من ابقاء شود
هرشاعری درقالبی باسبک من انشاء شود
نوشته ام چندبندی خط تاکه سطرآخر املاء شود
به لطف شاعران شعرنودفترسبک ما امضاءشود
"سعیداعظامی"
- ۹۵/۰۴/۰۷
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.