طایفه تالیشاهی

وبگاه آل تالیش وبستگان با اولویت مهندس سعیداعظامی .تهلیون

طایفه تالیشاهی

وبگاه آل تالیش وبستگان با اولویت مهندس سعیداعظامی .تهلیون

طایفه تالیشاهی

ازماست که برماست

پیام های کوتاه
  • ۱۵ مرداد ۹۵ , ۰۹:۵۱
    فنا
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۳/۰۳
    حس
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۱۲ تیر ۹۵، ۱۰:۵۳ - جمال دلینو
    جالب
نویسندگان

۲۴ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

اعزام

دفتراشعارتوراای حافظ! سعیدونیماباسهراب خواندیم
ازجامی که لباس نظامی به تن داشت به سوی تواعظام کردیم
به خیال توخیام ازاعظام راضی ست
به فال حافظ استغاره میگیریم که فردوسی باشاهنامه چکاره بود
سعدی اهل بوستان بود وی رابه گلستان متهم کردند
سهراب می نویسد
همه اعظامیم به غیرازنظامی
نیماپدرنوبود شاهنامه افسانه فردوسی
خیام به بازی شبانه شاپرکهادرتاریکی خیام خام می کرد
حافظ هم به جامی پیغامی داد
نکهتی ازاین خاک رهت باخودبیار
درپایان سعدی به نگران گفت مرد نکونام نمیمیرد هرگز نامشان به نکویی تبرک باد
خدایشان رحمت کند
"سعیداعظامی

مسکن

خانه ای خواهم ساخت ازمسکن
ازبخش تزریق و قرص مسکن
خانه ای باوادی ویروسهاآنتی
ازاعصاب پرستارگرفتن فشار
ازصندوق رفاقیف آزمایش را
نمیدانم قنداست یاامپرازول بلا
درجواب تستهایم اعصاب واسترس
دکترانسخه دادندترتونوئیل را
خانه راهم توقیف کردند دردش بود
دردخانه ساخته شدازواکسن کزازها
عجباخانه دررهن رفت مادرزندان خفا
سعیداعظامی

شیراز

فرس
سلام شیرازمن
شهرادب وشعر
آرمگاه پارسی
دیارلسان الغیب
وکلبه حضرت سعدی
نگارشهرت ایران
معرف زبان فارسی
به حافظ وسعدی به بیتی مهمان شدم
گردشی ازدرون
مرابه سوی تخت جمشیدفراخواند
درحیرتی عجیب سوی حرم عازم شدم
به شاه چراغ قسم حافظ زنده است
ودرکلبه سعدی خواب است
وسعدی هم درحافظیه نقل دارد ازمردان راه
فقیرومنعم گداشاه
که این کیمیای هستی قارون کند
تهران را
سعیداعظامی

شاعر

شاعری بی حال کسلم
سواری باواژه هادرخجلم
درالفبای حروف درنبردم
گهی بردوگهی میبازم
انقدرشوق شعردارم
ک باکشتی غرق موجم
ازموج وطوفان شعرم
باکشتی نوح درلنگرم
بازمیدانم شوق تودارم
به دریامیزنم باشعرم
اگرطوفان رگبارم
مسلسل درنوردد
من ان شاعربی حالم
ازالفبای خموش
شعرتازه درآب است
*سعیداعظامی

فسون

درحیرتم آه..
ازاین مردم فرو رفته درابهام"
ازای طایفه زنده خورمرده پرست"
تابودیم کشتن مارابه لولیدن"
تامردیم به زیر خاک شوخیدن"
شبیه هیزمی زنده ولی ازدرون آتش"
آهنگ چکاوک بر روی شاخه ای خشکیده نوای افتادن میدهد"
بازهم یک مرداز درختی افتاد"
شاخه خشکیده درختی درچاله افتاد"
هردومردند
هردوخاکستر
*سعیداعظامی*

کنایه1

حرف مردم پس گوش
منجلاب درسناودوش
کفشهای پنجه پوش
چه گامی درقدمهادارد
حرف منکردرجکوزی
گردوغباری درجوش
حرف مردم درکوله باری
پیاده میکشم بردوش
مااگرتنهای تنهاشویم
بازم خداهمراه ماست
حرفهای پبچ پیچک را
من باخدامیزنم
گاهی اگردرسکوتم
درشنای حرف مردم
باغواصان می پرم درجوی
گفتم ماهم خدایی داریم
ازپرش ارتفاع مادست شناداریم
ماهم خدایی داریم
*سعیداعظامی*

دلبرک

بی وژدان
من اینجادلبرم در پی دلهاچرا
دلبرک برماگریخت وحاشاچرا
دل به دادماجان دلبرک گرفتیم
آنقدرتحقیرشدمادرخواب لالاچرا
بیچاره درجادرگذشت آبرویش
وجدان اگردرکاربوددرلپ گاوهاچرا
دلبرک برمانظرداردمابی لطف ازاو
بی پناه رفت تامرزرسوایی حاشاچرا
دراین بازی داوردلبرک رااخطارداد
بی وجدان بعداخطار برترک ماچرا
""سعیداعظامی""

مقاله

چندین مقاله بانام خویش به زحمت نگاشتم ولی پذیرای زحمات مابیخودبه حدرنشست
بعدهادوستی زمن تقاضای متنی نمود. اورامتنی تکراری ویرایش کردم.به طوری که خویش رازخوداسم ورسمی نبود.مدتی گذشت اوماراخواندبه بیسیمی درجوابم شوق فراوانی مخ وی راتاب میداد. درنهایت دیدارماحضورااقتداشد.گفت تورا مریدمن.ناجی جان ومکتوب من. نگاره اوصاف وتوصیف من.متون کپی متن من.
برسطراخرچون رسید.گفتامراتندیس تکرارم دادند.مبارکی گفتم اورامکرربه وی تنیدم.بازم هیچ پوچی زوی اختیارت بود.چودیدم مرالاک کردنند.به درکی غوغا شدم.بعدازان همه مغزمن بودم. مانکن مکاتبات ان مردپوچ وسلاخ که شهرتی مدیون درست نوشتن وتاوان درستکاری من به زیروتیغ وچاقومهلتی جزعذابم مجالی نبود .نتایح همه این بودکه... .( ازماست که برشماست) نوشته.: سعیداعظامی. 

مهربان

میدهددختری بوسه به ما
تابگویم مهربان است
بگیرم ازلعل لبانت کامی
تابگویم وی لپین است
الهی توای سهراب
زنده بودی تاهست ابد
کدام دامان پاک ومهربان است
چطوردختر بدجنس مهربان است؟
خودت گفتی دختری باهمه هست
بسیارمهربان است
من هم باوردارم دخترمهربان است
توراخیلی بامهربانی کوک کردم
تورابادادامن خودبسیاردیدم
مهربانیت رامی ستایم
بامن باهمه مهربان مهربان
دوستتدارم دخترخاص سهراب
مهربانیت کاش امروزتوهین نبود
بازمیگوییم باهمه ام
هلهله وهمهمه ام
بازمیگوییم مهربان است
توهین نشودبه مهربانیش
سعیداعظامی

رفیق

باهم بودیم عمری لحظاتی را..

دراین سکوی پرتاب

وزنه های پولاد

برسرمیکشیم

ای رفیق مهربان سلام

وزن کلامت سبک سنگین 

                 رفیقم

درپی خداحافظی

قول برگشت دادی

به عیددیدارهم را

گفتی اگرزنده بودم

به دیدارت خواهم آمد

دراین حادثه ها خدانگهدارت 

ای رفیق لحظه هام 

سعیداعظامی