چشم خیس
- دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۴۳ ب.ظ
چشم خیس
دیدی به خداحافظیت باران بارید
بخداپشت سرت دیدگانم شورید
ازرخت توبرتن کی میشودبویید
به آن نشانی دادی ساقه خشکی رویید
وای به خداحافظیت قسم اشکی ریزید
ازآغازتودگرهمه پایانهاکامل گرید
رخت سیاه براندام ماه زاندوه پوشید
بعدتوهیچ کس خط پایانی ندید
دیدی به خداحافظیت اشکی چکید
دوان دوان چشمانت درپی من جهید
ازنشان تو آن ساقه سبز بازخمید
برگ برگش همه زپای بادفرارمید
به خداحافظیت مرااشکی یخید
دیدگانم درفراقت آه پوسته درید
آن جام پرازآّب چراخشکید؟
پشت سرمن چراآبی نباشید؟
خدایابیامرزآنکه آب حسرت چشید
وبه آن دیدگانی که وداع مرافهمید
بخشکان اشکی که ازنقطه ذوب جوشید
فولادش دیدگان توبودکه اززنگ پوسید
سعیداعظامی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.