گیسو

حالی،رمقی،نائی زپیچش زلف یار! ازاین آه شررخیر برچین سرزلف یار! چهره ماهت باگیسو ان کمندته دریاست! باقلابی ازحوضچه طعمه ماهت بیرون کشند!ازپیچش زلف توای یارماهت کو! حالی،رمقی، ازاین آه شررماه کجاست!سه بیتی های زلف توراهردم بندبندبافتم!دریغابندبندشعرهایم با تارهای زلف تو گسست!دوباره می بندم سرزلف توقلابی محکم! هرچه که باشی بی قلاب سر زلف تو ماهی پیداست!
"سعیداعظامی"

گذر

درحیرتم آه..
ازاین مردم فرو رفته درابهام"
ازای طایفه زنده خورمرده پرست"
تابودیم کشتن مارابه لولیدن"
تامردیم به زیر خاک شوخیدن"
شبیه هیزمی زنده ولی ازدرون آتش"
آهنگ چکاوک بر روی شاخه ای خشکیده نوای افتادن میدهد"
بازهم یک مرداز درختی افتاد"
شاخه خشکیده درختی درچاله افتاد"
هردومردند
هردوخاکستر

خداحافظ

خداحافظ

درجایی خارج ازذهنم نوشتم خداپشت پناهت

باسلام اولین دیدارت گفتم خدا پشت پناهت

میدانستم که ماندنی نیستی:باز گفتم خداپشت پناهت

عکس دیدارتورادرخیالم سپردم به خداپشت پناهت

خاطره ی گریه هایت پشت دیوار خداپشت پناهت

همه جاطی رسیدی نوشت خداحافظ خداپشت پناهت

جهت اخذ این دعااصل فیش خداپشت پناهت

دوتاکپی ازخدحافظی واولین سلام خداپشت پناهت

قصه این بهانه راهرشب بخوان نوشته ام ته قصه

                           خداپشت پناهت

به این داستان تودعوتی اگرمضنون این قصه بخواند

                          خداپشت پناهت

"سعیداعظامی"

غریبانه

این کیست مراصدا میزند،گاه بیگاه دادفریاد میزند، این خطر آلارام کیست دائم آژیر میکشد،یاکه سارقی شبانه قید جانش میخرد،وانکه عابری آهنگ پایش لنگان میزند، لابد تنهای! برسر کوچه فرمان میدهد، نمیدانم هرچه هست مراچنین صدامیزند به نیکی سپردم هر ندائی زیارمیرسد، "سعیداعظامی"

خاطرنامه

من باخاطراتی خاطره ام که برای آنهاخاطره ساز شده باشم . پس مرابه خاطرخاطره هایتان به خاطر بسپارید،وخاطرخاطره هارا خاطر خواه باشید.فقط به خاطرمنوخاطره ها."سعیداعظامی"

تهلیون روستایی ناشناخته امابکرودست نخورده

 

 

آشنایی با آداب ،رسوم،سنّتهاوشجرنامه طایفه تالیشاهی(علی شاه ):

ازطایفه های مشهوروباتعصب ایل تامرادی می باشد.

 طبق تحقیقات ویک سری گفتمانهای محلی وطایفه ای براین اساس طایفه سترگ وغیور تالیشاهی این بوده . که این طایفه درکل باچندین طایفه دیگردردشت مورگچساران سکی داشتندکه باتوجه به شرایط ان زمان جنگ های محلی وقومی باتشنج بر کشته شدن چندین نفردریک نزاع محلی به اطراف بویراحمداسکان پیداکردندک درحال حاضرجمعیت بدست امده نزدیک به چندین هزارنفرمی باشندک شایداین رقم طبق تحقیقات ومطالعه های اخیر صحت داشته واین طایفه درچندین شهرستان استان و حتی چندین روستاهای اطراف بویراحمد به امرارمعاش مشغولند.به گفته گروه تحقیق کننده مادرشهرستان گچسارن واقع درلیشترخیراباد بالغ بر2الی3هزارنفرن درشهرستان بویراحمدواطراف حومه شهرمارگون وشهرپاتاوه

 .درروستاهای زیبای شهنیز. دلی گرد.بن زرد.دوبند. کمک.گلال.دم گلال. چین تهلیون.چشمه جفته.بلوط بلند. دلی رچ.وچندین روستای دیگه ازگچساران ک هم اکنون ازانهابه عنوان مردمی باغیرت.بارموز.و اهل نقشه وطایفه پرست ودلیر نام میبرند. ک گفته میشوداز نظرقومیت با تالشهای استان گیلان شهرستان تالش نیزقومیت دارند

 

 

منطقه قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک چهارم خاک استان را تشکیل می‌دهد. این شهرستان که نام خود را از قوم تالش گرفته و به استناد منابع و شواهد بسیار، بازمانده اقوام کادوس باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل می‌باشد، از غرب به استان اردبیل، از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرستانهای تالش، ماسال وشاندرمن، رضوانشهر، صومعه سرا ،فومن ،شفت , همچنین اکثریت مردم از شهرستانهای فومن و شفت صومعه سرا تالش زبان می‌باشد.

تالش از سه جهت به کوههای تالش که ادامه رشته کوههای البرز هستند و از طرف دیگر به دریای خزر منتهی می‌شود. کشف آثار تمدن ۴۵۰۰ ساله در ییلاق (نوه دیی) تالش جلوه‌های بیشتری به این منطقه خوش آب و هوا داده‌است.

مردم تالش به زبان تالشی تکلم می‌نمایند. بخش اعظمی از تالش طی عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای از آن جدا شده و به روسیه ملحق شدند.

 

 

وازنظرلهجه نیزمیتوان ادعاکرد ک باتالشهای شهرستان تالیش هم طایفه باشند.طبق نظریه کارشناسان گروه گفتن کلمه (ر)رابابیانی ضخیم تروباادامه بیان میکنن ک ازاین نظر بالهجه شیرین تالیش بسیارنزدیک هست.براساسی دیگراین طایفه گسترده دراصل ازشوروی سابق پراکنده شده وبه ایران مهاجرت کرده.ک بخشی ازاین طایفه کشورهای اوکراین ودرقره باغ ارمنستان وقرقیزستان گفته شده وجود دارد.

 اماشواهدچنین بررسی میشودک اماراباواجدادی ما براساس شجرنامه این هس.که ازخودم شروع میکنم البته باپوژش ازسایر اقوام طایفه ای فقط جهت اشنایی می باشد.بنده سعید فرزندصادق فرزندحسین فرزندسلطان فرزندحسین علی فرزندقربانعلی فرزندعلیشاه یا(تالیشاهی)فرزند یارامیرفرزندتاجمیرفرزنداردشیربابکان می باشد.ازاین به بعددرکتابهای تاریخ درسی قابل وصف می باشد. انشاالاه بتوانیم قسمت های دیگری جهت اشنایی ازاین طایفه درمعرض نمایش بگذاریم

 

کتاب تالیش لار (تالشان) نوشته پرفسور قمر شاه جوادف با پشتیبانی سفارت نروژ در باکو و موسسه بشر دوستانه چاپ و منتشر شد.
 
فصول کتاب
مقدمه،وطن مال کسانی است که آن را دوست دارند، خواه یک فرد، یا یک گروه قومی باشد.
فصل یکم: شناخت تالشها از دیدگاه تاریخی – قوم نگاری در سده های ۱۹ و ۲۰

 

 

 

 

 

 

باسپاس ازهمه عوامل تحقیق . ... تهیه کننده:مهندس سعیداعظامی ودکتربرهان الدین دست افکن ازیاسوج

تهلیون

تهلیون

تهلیون

تصامد

خواهم گفت به شرح ذیل:غزل غزل شعرهایم سوخت،آرزوهایم واژه واژه پرید، گفتندتمام معنایش توبودی،غزل واژه قصیده سرودم تابسوزی،همین ک خاکسترشعرم شدی شاعری آواره گشتم وبی معنا، خواهم گفت من درمیان اشعارم فرودآمدم،باسقوط سنگین واژه ها ورودامدم،طنین شدکه اینجاشعرام همه معناشدند، از بزم شادی فرودبه سرورامدم،همه زمزمه میکنند نزول شعرهایم را،مدتی آواره بودم حال ازسقوط به صعودآمده ام
"سعیداعظامی

عیدانه

بیابهار قدومت در روح دگر میگذرد. عمر بکام رفته دگر بار میگذرد.حوصله کن باباشایدامسال خوش میگذرد.این ایام همه سال برمن وماعمرمیگذرد. ازکوچ زمستان سرد، بهاربیدار میگذرد. مبارک بادکه عیدتان به دیدار میگذرد. "سعیداعظامی"