طایفه تالیشاهی

وبگاه آل تالیش وبستگان با اولویت مهندس سعیداعظامی .تهلیون

طایفه تالیشاهی

وبگاه آل تالیش وبستگان با اولویت مهندس سعیداعظامی .تهلیون

طایفه تالیشاهی

ازماست که برماست

پیام های کوتاه
  • ۱۵ مرداد ۹۵ , ۰۹:۵۱
    فنا
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۳/۰۳
    حس
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۱۲ تیر ۹۵، ۱۰:۵۳ - جمال دلینو
    جالب
نویسندگان

تنها

یارب ای کاش خبرازدل تنگی برایم نیست که نیست/اگربود دگرهیچ خبراز مرگ رویا نیست که نیست"سعیداعظامی"

پدرانه

اسمانم ابریست،به چشمان بارانی مادرقسم هوای تارشده بیشتردلتنگ پدر است،ببارباران که ابرم بغض ترکیدن دارد،هوای مادرانه سایه بابامیخواهد ،آسمانم ابریست، ببارباران ک خانه سخت مهر مادر میخواهد، فریادمن اغوش گرم وپدرومادر میخواهد.تقدیم به تمامی باباهای دنیا
"سعیداعظامی"

ظهور

شبی درخواب دیدم که تو...می ایی
هرشبش دست به دعایم زندائی
همسرم مژده میخواست ازمن
منم ظهورت راکه حضورابیایی
جراتی بیداکردم گفتم عجل فرجهم
اخراین بن بست کجاست
قم"مشهد"مکه"کربلا"یاسامراست
صحبتی از درونم برخواست گفتم یاعلی
ناگاهاه گریهایم شوق دیدار مهدی خواست
همسرم هردم از من که مژدگانی چی شد
گفتمش صبرکن فرصتی بده اخراین هفته
گفتاباهم الهم عجل لولیک الفرج

سعیداعظامی نسب

بیراهه

تصمیمم راگرفتم، مثل ابری سیاه وخشن،امانمیدانم تاکجایم ناکجاست، مثل تگرگی سخت وخشن،بارش خاطراتی هرکجا، تادهکده من کوچه ام راشست،شبیه گردبادی مست، باران راکشت وجست،بازم ابری مسموم به جانشست،من باگرد بادی هم صدا، تصمیم باران دارم،گاه ازافتاب برفی محالست،اگر معماری کندنوح نبی،بالغزش دیوارباران،ازبادصفتان تعمیرزوالست، باکشتی نوح میروم،منوباران باتصمیم باد،سفری نافرجام حال امواج ناخداست،ازکویری گرم وفرط.سایه ابری وبادی درگذر،تصمیم باران داریم منوبادابربیمار، (سعیداعظامی)

بدون شرح

حافظا ازبهرچه در این شهرزیستی/ من که یک شبه روز گارم زقرنی گذشت/چلچله غم ودیارت برمن تسلیت بادا/ همین دانم غزلهایت زمهمانی به فالی گذشت /
"سعیداعظامی"

انتظار

دیدی بهاربه درامد، دستان من خالی ترشد،زرقص پروانه بهارترشد، توراجان من بوسه کجایت شد. دیدی قهررفت کینه وقاهت شد،عذرمابه دعایت ملتفت شد. دیدی ارزوی عیدهم زمن شکایت شد،اغوش گرم توبازم نبود من حکایت شد. قسم میخورم دگر به عشق همبستر خویش،تورادگر عادت دیرین نیست،

ادامه دارد

مبادابیفتدخط تیره میان من وتو،
ازدیوارشعرم سنگ کنندبین من وتو نکندکاغذشعرم مچاله شودبه زباله، خامه اشناست توباز کن نامه من وتو...
انقدرشعربسرایم تا ک اعتراض شود،
اگرمحکوم به حبس شودخانه من وتو
"م.سعیداعظامی"

تنها

حکایت کوچه ماست مردی که آواز می خواندبادستهای شب تنها...."س.اعظامی"

علاج

لاعلاجهارابایدنوشت تابخوانند.چون این غده های ترواشی جزسرطان ترشح نمیکنند.کاش شیمی درمانی عمومی بود "سعید.اعظامی"